مو سر زِمین بودُم با تراکتور.
بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور.
مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتُم.
* بخشی از دیالوگ فیلم آژانس شیشهای
چشمهایش رو به کودک بود، بدون حتی لحظهای پلک برهم زدن.
نگاههایشان به هم گره خورده بود، اما سکوت اجازه حرف زدن به پدر نمیداد.
برف کم کم سر رویش را میپوشاند و پدر باز هم آرام و بی حرکت سرجایش نشسته بود.
مادر دست کودک را گرفت:
“بلند شو برویم مادر“.
کودک اما از کنار پدر تکان نمیخورد.
مادر کودک را به آغوش کشید و از آنجا فاصله گرفت.
چشمان پدر هنوز به کودک بود و کودک هم نگاهش به قاب عکس پوشیده از برف.
باز هم همان سئوال تکراری:
“مادر! شهید یعنی چه؟”فوتوکلیپ “وطنم…” با صدای سالار عقیلی، بر گرفته از تیتراژ پایانی سریال “تبریز در مه”.
وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دورانها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحرانها
ایستادی بر جنگ رو در رو
خنجر از پشت میزند دشمن
گویی از ما در نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن…
دریافت
عنوان: وطنم ای شکوه پا برجا
حجم: 5.04 مگابایت
توضیحات: فتو کیلیپ زیبا
گوگل هم فهمید آقا کیست.
اما بعضی…
تعجیل در فرج امام زمان (ارواحنا فداه) و سلامتی نائب بر حقش امام خامنه ای صلوات.
زندگی انسان تمثیل آن مسافریست که از خانه موقت و ناپایدار به سوی مستقر ابدی خویش بار می بندد . پس اگر این خانه ها خانه های مجازی اند و ما مسافران در کوچ، دیگر چه جای دل بستن و حسرت بردن
یاران شتاب کنید...گویند قافله ای در راه است که گنه کاران را در آن راهی نیست، آری گنه کاران را راهی نیست ،اما پشیمانان را میپذیرند
مردمان مسافر کاروان مرگند ، اما خود نمی دانند ، مرگ کاروان دار سفر زندگی است و کجاوه ثابت می نماید اما کاروان در سفر است.
یاران ؛پای در راه نهیم که این راه رفتنی است ونه گفتنی…
(سید مرتضی شهید)