حیات خلوتــــــ انقلابــی ها

جایی برای گَپ و گُپ و....

حیات خلوتــــــ انقلابــی ها

جایی برای گَپ و گُپ و....

مشخصات بلاگ
حیات خلوتــــــ انقلابــی ها
پیام های کوتاه
بایگانی

۱۶ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

اونها جهاد مغنیه دارن که با رانت پدر شهیدش، شهید می‌شود؛
ما هم م.هـ داریم که با رانت پدرش برای سقوط مملکتش تلاش می‌کند!


جهاد مغنیة فرزند شهید عماد مغنیه در پی حملات هوایی اسرائیل امروز به شهادت رسید

شهادتت مبارک برادرم…


  • سعید رزمنده

در جاده انقلاب روی تابلو ها نوشته شده بود:

جاده لغزنده است ,دشمنان مشغول کارند ,با احتیاط برانید,سبقت ممنوع!

دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به امام است ,

حداکثر سرعت بیشتر از ولی فقیه نباشد,

اگر پشتیبان ولایت فقیه نیستید لااقل کمربند دشمن را نبندید.

با دنده لج حرکت نکنید ,با وضو وارد شوید...

این جاده مطهر به خون شهداست.

  • سعید رزمنده

اوایل روزهای سال ۱۳۸۰ با جمعی از دوستـــان عازم شهر مقدس قـــم شدیم در ایام حضور در قم با محقق بزرگواری آشنا شدیم که در مورد ظهور و نشانه‌های آن تحقیقات گسترده‌ای انجام داده بود و با استدلال‌های روایی جالب معتقد بود که ظهور بسیار نزدیک است نکات علمی سخنان ایشان، هر شنونده‌ای را به تفکر وامی‌داشت و قضیه فراتر از یک ادعای احساسی و بی‌بنیان بود تا این که در همان ایام توفیق، یارِ جمع دوستان شد و در صبح یک روز بهاری موفق به حضور در بیت علامه حسن‌زاده آملی (حفظه الله تعالی) شدیم و از نزدیک این دانشمند گران‌قدر را زیارت کردیم داستان چگونگی حضور در محضر ایشان و ساعتی که در خدمت معظم له بودیم خود جریانی شیرین و درس‌آموز است که وقت مستقلی برای بیان می‌خواهد که در این مقاله مختصر نمی‌گنجد.

اما آنچه باعث شد آن جلسه برای این حقیر به‌یادماندنی و سرنوشت‌ساز شود مطرح‌شدن ماجرای تحقیق برادر محققمان در مورد ماجرای ظهور و نشانه‌های آن بود آن طلبه فاضل به تفصیل موضوع را برای حضرت علامه شرح دادند و ایشان باادب و حوصله مثال زدنی به دقت به سخنان ایشان گوش دادند همه دوستان حاضر در جلسه لحظه‌شماری می‌کردند تا عکس‌العمل علامه حسن‌زاده را در قبال مسائل مطرح‌شده مشاهده کنند بعد از پایان سخنان برادر بزرگوار، استاد لحظه‌ای تأمل کردند و سپس با خنده شیرین و معناداری به جمع نگاه کرده و با آن لهجه شیرین فرمودند خلاصه عرایض حضرات این است که می‌خواهید بفرمایید که ظهور حضرت نزدیک است؟ با تأیید دوستان ایشان فرمودند: اگر بــــگویم ظــــهور اتفـــاق افتـــــاده چه؟

  • سعید رزمنده
real terrorist

کاربران خارجی شبکه های اجتماعی در واکنش به حضور نتانیاهو، به نمایندگی از رژیم قصاب صهیونیستی، کاریکاتور زیر را منتشر نموده اند.

  • سعید رزمنده


7یا شاید ۸ سال پیش بود؛ باز هم حدودا پس و پیش که از میدان فردوسی قصد کردم این ۴-۳ ایستگاهی که تا پل کریم‌خان فاصله است پیاده گز کنم. مقابل «روایت فتح» اما چشمم به برگه‌ای افتاد که نصب شده بود روی در شیشه‌ای فروشگاه. «علمدار با کیفیت ارتقا یافته رسید». به عشق صدای آوینی و نوحه حاج‌صادق و شعر بی‌مثال حبیب معلمی و شرق ابوالخصیب و کربلای ۵ و سه‌راهی شهادت و خنده‌های جاودان حاج‌حسین خرازی و آستین خالی دست راست و صدالبته طمع آن کیفیتی که ارتقا هم یافته بود، یک نسخه دیگر از دی‌وی‌دی علمدار را خریدم. آخر شب در خانه، غوغایی بر پا شد در دلم با «علمدار». از یک سو صدای محزون راوی فتح بود که می‌گفت: «آخرین بار که حاج حسین را دیدم در عملیات کربلای۵ بود. شرق ابوالخصیب. وقتی از این کانال‌ها که سنگرهای دشمن را به یکدیگر پیوند می‌داده است بگذری، به فرمانده خواهی رسید، به علمدار… او را از آستین خالی دست راستش خواهی شناخت. چه می‌گویم؟ چهره ریزنقش و خنده‌های دلنشینش نشانه‌ بهتری است… مواظب باش! آن همه متواضع است که او را در میان همراهانش گم می‌کنی. اگر کسی او را نمی‌شناخت هرگز باور نمی‌کرد با فرمانده لشکر مقدس امام حسین‌(ع) روبه‌روست. ما اهل دنیا از فرماندهان لشکر، همان تصوری را داریم که در فیلم‌های سینمایی دیده‌ایم اما فرماند‌هان سپاه اسلام، امروز همه آن معیارها را در هم ریخته‌اند… حاج حسین را ببین! امروز در شرق ابوالخصیب، نزدیک بصره و ۱۰ سال پیش در مدرسه شبانه نمونه… خدایا چه رخ داده است؟ چگونه می‌توان این همه را باور کرد؟»

  • سعید رزمنده

شهید سید مرتضی آوینی به سال ۱۳۶۶، در جریان رویارویی سپاه پاسداران و ناوگان آمریکا در خلیج فارس، بخش‌هایی از مستند «روایت فتح» را به این نبردِ تاریخی اختصاص داد. جملات زیر، گزیده‌ای کوتاه شده از همان بخش‌ها است. جملاتی که برآمده از قلب به ولایت سپرده‌ی آن حکیم فرزانه بود:

 

«انقلاب اسلامی به عنوان یگانه مظهر حق در جهان امروز، تنها در نبرد رو در رو با باطل است که به تمامیت می‌رسد و این چنین رو در رویی ما با آمریکا، به عنوان مظهر بزرگ شیطان اجتناب‌ناپذیر و حتمی است.
اگرچه هنوز شیطان بزرگ بر این قصد نیست که پای در عرصه‌ی آن نبرد سرنوشت بگذارد، اما به هر تقدیر، مبارزه‌ی کنونی ما با آمریکا، مبین این حقیقت است که نور انقلاب اسلامی با سرعتی بسا بیش‌تر از آن چه بتوان تصور کرد، پهنه‌ی سیاه شب جاهلیت را تسخیر می‌کند و پیش می‌رود.
وقتی انقلاب اسلامی توانسته است به مرحله‌ای از تکامل خویش دست یابد که آمریکا را به دخالت نظامی وادار کند، چه بسا که صیرورت انقلاب، خیلی زودتر از آن چه ما انتظار داریم به مراحل انتهایی رشد و تمامیت خویش نزدیک شود.»

 

دریافت

  • سعید رزمنده

شعر زیبا حالمان بد نیست،غم کم میخوریم در ادامه مطلب
  • سعید رزمنده
عباس (با لهجه مشهدی):

مو سر زِمین بودُم با تراکتور.
بعد جنگم رفتُم سر همو زمین، بی تراکتور.
مو حتی دفترچه بیمه هم نگرفتُم.

* بخشی از دیالوگ فیلم آژانس شیشه‌ای
  • سعید رزمنده

چشم‌‌هایش رو به کودک بود، بدون حتی‌ لحظه‌ای پلک برهم زدن.

نگاه‌هایشان به هم گره خورده بود، اما سکوت اجازه حرف زدن به پدر نمی‌داد.

برف کم کم سر رویش را می‌پوشاند و پدر باز هم آرام و بی‌ حرکت سرجایش نشسته بود.

مادر دست کودک را گرفت:

بلند شو برویم مادر“.

کودک اما از کنار پدر تکان نمی‌خورد.

مادر کودک را به آغوش کشید و از آن‌جا فاصله گرفت.

چشمان پدر هنوز به کودک بود و کودک هم نگاهش به قاب عکس پوشیده از برف.

باز هم همان سئوال تکراری:

“مادر! شهید یعنی چه؟”
  • سعید رزمنده

فوتوکلیپ “وطنم…” با صدای سالار عقیلی، بر گرفته از تیتراژ پایانی سریال “تبریز در مه”.

وطنم ای شکوه پابرجا
در دل التهاب دوران‌ها
کشور روزهای دشوار
زخمی سربلند بحران‌ها
ایستادی بر جنگ رو در رو
خنجر از پشت می‌زند دشمن
گویی از ما در نهان بر ما
وطنم پشت حیله را بشکن…

دریافت
عنوان: وطنم ای شکوه پا برجا
حجم: 5.04 مگابایت
توضیحات: فتو کیلیپ زیبا

  • سعید رزمنده